سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خورشید طلائی
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

یه روز غضنفر سوار یه اتوبوس دو طبقه میشه میره داخل اتوبوس طبقه اول جا نیست میره طبقه بالا و میشینه اتوبوس راخ میفته و یه هو خودشو پرت میکنه پایین تو خیابان ازش میپرسند ؟ چرا خودتو پرت کردی میگه اتوبوس راننده نداشت

 

غضنفر از تهران بر میگرده پیش همشهریاش میگه: رفته بودم تهران منو خیلی تحویل گرفتند. همه دورم جمع شده بودند و میخندیدند. تازه این که چیزی نیست اسم یه گل هم روم گذاشته بودند. همشریاش میگن چه گلی؟ میگه اسکل

 

به غضنفر میگن روزی چند ساعت کار میکنی ؟ میگه 25 ساعت . میگن مگه میشه ؟ میگه صبح ها یک ساعت زودتر بلند می شم

 

غضنفر تو سینما وسط نشسته بوده ، دست میکنه تو دماغش و حسابی تمیزش میکنه اما نه دستمال داشته نمیتونسته بلند بشه  به بغل دستیش میگه :  آقا لطفاً اینو دست به دست کن بمالش به دیوار


به غضنفر میگن شما ایمیل دارید؟میگه نه خیلی ممنون الان ناهار خوردم

 

 

غضنفر میخواسته خود کشی کنه تیر رو میزنه به مغزش بعد از نیم ساعت میمیره !!!!!!!همه دانمشمندان جمع میشن که ببینن چی شده بعد از دو سال تحقیق میفهمند گلوله داشته دنبال مغز یارو میگشته

 

در پی کاهش خنده در سوئیس مقامات این کشور تصمیم به واردات غضنفر کرده اند

 


غضنفر میره پمپ بنزین و باک زانتیاشو پر می‌کنه و میگه: چقدر شد؟ کارگر جایگاه میگه: 350 تومان! غضنفر در گوش کارگر جایگاه میگه: شاه برگشته؟ کارگر جایگاه میگه: نه جانم، قیمت گازوئیل همینه

 


غضنفر نشسته بود سر جلسه کنکور. سؤالا رو پخش می کنن و غضنفر اول یه پنج دقیقه ای مبهوت به سؤالا خیره میشه . بعد یه پنج تومنی از جیبش در میاره شروع می کنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر میکنه . بعد 50-40 دقیقه مراقب میبینه غضنفر خیس عرق شده و مرتب یه سکه رو میندازه بالا و زیر لب فحش میده . میره جلو می پرسه داری چیکار میکنی؟ غضنفر می گه همه سؤالا رو جواب دادم . دارم جوابامو چک میکنم

 


غضنفر روز جمعه پیژاما پوشیده بود و کراوات زده بود. زنش از او پرسید: چرا کراوات زدی؟غضنفر گفت: شاید مهمان آمد
زنش گفت: پس چرا پیژامه پوشیدی؟ غضنفر گفت: شاید هم نیامد

 


غضنفر اولین بار وارد اتوبوس واحد می شه، می بینه تعداد زیادی مسافر میله اتوبوس رو محکم گرفتن و نگه داشتن. میله رو محکم می گیره و به بقیه می گه: حالا دیگه شما ولش کنین، خودم نگهش می دارم

 

غضنفر سوار اتوبوس شده بود و میله اتوبوس رو نگه داشته بود. یک دفعه متوجه شد بند کفشش بازه، به بغل دستی اش گفت: داداش! این میله رو یک دقیقه جای من نگه دار، من بند کفشم رو ببندم

 


غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی

 

به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه

 

غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما در اینجا رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

 

یک روز غضنفر خواب میبینه بزرگترین نون بربری دنیا را خورده صبح که بلند میشه میبینه لاحافش نیست


غضنفر و قوچعلی در بیابون های آفریقا گیر می افتن و گرمشون می شه. برای خنک شدن، قوچعلی می ره و یه بادبزن درست می کنه
غضنفر یه پنکه و اخی یه می ره و با در ماشین بر می گرده، بهش می گن: در ماشین واسه چی؟
می گه: میخوام شیشه شو بدم پایین، هوا بیاد

به غضنفر می گن: با آب جمله بساز، می گه: لوله

غضنفر داشت تو خیابون راه میرفت یهو شنید یه دختره داره دعا میکنه و به خدا میگه: خدایا یه شوهر خوشگل برای من بفرست ، غضنفر میره طرف خانومه و داد میزنه: وای وای خدایا هلم نده
غضنفر به رفیقش میگه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ غضنفر میگه آره . تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما

غضنفر میخواسته بیاد تهران، میره ترمینال از یه راننده میپرسه آقا بلیط تهران چند؟ رانندهه میگه: اگه جلو بشینی هزار تومن وسط هشتصد تومن رو بوفه پانصد تومن، بعد میخواد یکم یارو رو سر کار بذاره، میگه:‌ اگه دنبال اتوبوس هم بدویی سیصد تومن! غضنفر یک نگاه به کیف پولش می‌کنه، میگه: خوبه دنبالش میدوم! خلاصه سیصد تومن میده‌ و بسم‌الله شروع می‌کنه دنبال اتوبوس دویدن. نزدیکای غروب اتوبوس داشته از نزدیکای کرج رد میشده،‌ رانندهه میبینه غضنفر هی داره از عقب اشاره میکنه، شاگردش میگه:‌ نگه دار سوار شه. هوا داره تاریک میشه سختشه، بیچاره سیصد تومن هم که داده. راننده هم نگه میداره غضنفر نفس نفس زنان و شاکی میاد جلو میگه: ‌اینجا کرج بود؟ راننده میگه:‌ آره. غضنفر میگه:‌ خوب مرتیکه خر چرا هر چی علامت میدم نگه نمیداری؟! من میخواستم کرج پیاده شم


به غضنفر میگن میدونی چرا زنبورها گل میخورن؟ !میگه خوب معلومه ، لابد دروازه بانشون خوب نیست


به غضنفر میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش
?

 




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 91 دی 24 :: 12:23 عصر

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 10
  • بازدید دیروز: 4
  • کل بازدیدها: 28260
امکانات جانبی


اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان